چهار شنبه سوری

پسرکم عزیزکم نفسم

می خوام برات از چهارشنبه سوری بگم

در حقیقت از چند روز قبل نگران بودم که چه طور میخوای با سر و صدای ترقه ها کنار بیای و نترسی اما تو منو از نگرانی در اوردی چون نه تنها نترسیدی بلکه با دقت به همه جا نگاه می کردی به خصوص به آتش  و کاملا حواست به صداهای اطراف بود مثل همیشه

سال دیگه به امید خدا با هم از روی آتش می پریم حتما

راستی قبل از چهارشنبه سوری تولد آبتین بود که خیلی بهت خوش گذشت 


آخه پسرم عاشق بچه هاست یکسره چشمت به اونا بود و بابا رو مجبور میکردی دنبالشون بره و تورو هم ببره

موقع کیک بریدن هم مثل بچه های دیگه نشستی و تمام سعیت و می کردی مثل اونا رفتار کنی

قبل از عید مامان و مسیحا با کمک نرگس جون یک کار دیگه انجام دادن

خودت می دونی چی بود

بله الان میگم

با هم برای کوچولوهای اطرافیان کارت تبریک درست کردیم حتی نقاشی هم خودمون کردیم و بهشون عیدی دادیم

اینم از کارت تبریک عید


یک کار دیگه هم کردیم روز 29 اسفند یک هفت سین بزرگ هم چیدیم

خوب مسیحای من کم کم داریم برای سال جدید آماده میشیم

پیشاپیش سال نو مبارک

خیلی برام عزیزی






نظرات:

«reza.sheida» می‌گوید:
«salam webet chera baz baz mishe?chera chizi neminevisi?heife»



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی